آموزشمفاهیم پایه

ساید چین چیست؟ هر آنچه باید درباره زنجیره‌ جانبی بلاکچین بدانید

۰
(۰)

آیا بلاکچین می‌تواند بدون بهبود مقیاس‌پذیری، به پذیرش گسترده برسد؟ با رشد تقاضا در شبکه‌هایی مانند اتریوم، مشکلاتی مانند افزایش کارمزد و کاهش سرعت تراکنش‌ها بیشتر از همیشه حس می‌شود. این چالش‌ها می‌توانند مانعی جدی بر سر راه توسعه Web3 و برنامه‌های غیرمتمرکز باشند. ساید چین‌ها با فراهم‌کردن بستری موازی برای پردازش داده‌ها، راه‌حلی مؤثر برای کاهش ازدحام، بهبود تجربه کاربری و ارتقاء مقیاس‌پذیری بلاکچین ارائه می‌دهند. در این مقاله، نقش و آینده ساید چین‌ها را در مسیر تکامل بلاکچین بررسی می‌کنیم.

فهرست مطالب

چرا به ساید چین‌ نیاز داریم؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که بلاکچین‌های محبوب مانند بیت‌کوین و اتریوم با آن روبه‌رو هستند، مقیاس‌پذیری است. به زبان ساده، این بلاکچین‌ها در پردازش تعداد بالایی از تراکنش‌ها به‌صورت هم‌زمان، محدودیت‌های جدی دارند. همین مسئله باعث ایجاد ترافیک شبکه، تأخیر در تأیید تراکنش‌ها و افزایش قابل‌توجه هزینه گس می‌شود.

  • چرا مقیاس‌پذیری بلاکچین اهمیت دارد؟

برای آنکه بلاکچین بتواند به‌عنوان یک فناوری زیرساختی در سطح جهانی مورد استفاده قرار گیرد —همانند سیستم‌های پرداخت سنتی مانند ویزا یا پی‌پال— باید قادر باشد در هر ثانیه هزاران تراکنش را با سرعت بالا و هزینه پایین پردازش کند. در حالی که بیت‌کوین تنها قادر به پردازش حدود ۷ تراکنش در ثانیه و اتریوم نیز به‌طور متوسط حدود ۱۵ تا ۳۰ تراکنش در ثانیه را انجام می‌دهد.

این در حالی است که ویزا بیش از ۲۴,۰۰۰ تراکنش در ثانیه را پردازش می‌کند. این تفاوت فاحش نشان می‌دهد که بلاکچین، بدون راه‌حلی مناسب، نمی‌تواند در حوزه‌هایی چون پرداخت‌های روزمره یا اپلیکیشن‌های پرکاربر به‌صورت گسترده پذیرفته شود.

  • ساید چین؛ راه‌حلی برای کاهش ترافیک شبکه

اینجاست که ساید چین‌ در بلاکچین به‌عنوان یک راه‌حل امیدوارکننده مطرح می‌شوند. Sidechain به‌معنای زنجیره جانبی است که به بلاکچین اصلی (مانند بیت‌کوین یا اتریوم) متصل می‌شود و امکان انتقال دارایی‌ها میان این دو زنجیره وجود دارد. با اجرای قراردادها، تراکنش‌ها و پردازش‌ها روی یک زنجیره فرعی، فشار از روی بلاکچین اصلی برداشته می‌شود. این ساختار باعث کاهش ترافیک در زنجیره اصلی، افزایش سرعت انجام تراکنش‌ها و کاهش هزینه گس برای کاربران  می‌شود.

فرض کنید یک اتوبان اصلی داریم که در ساعات اوج ترافیک کاملاً قفل شده است. حالا تصور کنید بزرگراهی فرعی (زنجیره جانبی) با اتصال به این اتوبان ساخته شده که بخشی از خودروها می‌توانند از آن استفاده کنند. با این کار، هم بار ترافیکی روی مسیر اصلی کاهش می‌یابد و هم کل مسیر روان‌تر می‌شود. این همان نقشی است که سایدچین‌ در بلاکچین ایفا می‌کنند.

مفهوم ساید چین در ارز دیجیتال

Sidechain یک بلاکچین مستقل و جداگانه است که از طریق یک پل دوطرفه (Two-Way Peg) به زنجیره اصلی (Mainchain) یا همان بلاکچین مادر متصل می‌شود. این زنجیره‌های جانبی به گونه‌ای طراحی شده‌اند که بتوانند دارایی‌ها و اطلاعات را به‌صورت ایمن بین خود و بلاکچین اصلی منتقل کنند، بدون آن‌که امنیت و یکپارچگی کل شبکه به خطر بیفتد.

به زبان ساده، ساید چین در ارز دیجیتال یک زنجیره موازی با بلاکچین اصلی است که امکان اجرای تراکنش‌ها، قراردادهای هوشمند یا اپلیکیشن‌های خاص را با قابلیت سفارشی‌سازی بالا و پردازش سریع‌تر فراهم می‌کند. این زنجیره به‌صورت Pegged Sidechain عمل می‌کند؛ یعنی دارایی‌ها از زنجیره اصلی به زنجیره جانبی منتقل شده و پس از انجام عملیات، قابل بازگشت به بلاکچین مادر هستند.

📌 نکته کلیدی: با وجود اتصال به زنجیره اصلی، سایدچین‌ها قوانین اجماع و ساختار فنی خود را دارند.

تفاوت میان زنجیره مادر و زنجیره فرزند

برای درک بهتر کاربرد ساید چین در ارز دیجیتال، لازم است تفاوت میان دو اصطلاح مهم یعنی زنجیره مادر (Parent Chain یا Mainchain) و زنجیره فرزند (Childchain یا Sidechain) را بدانید:

ویژگی زنجیره مادر (Mainchain) زنجیره فرزند (Sidechain)
استقلال اصلی و پایه مستقل اما وابسته
کاربرد هسته مرکزی شبکه اجرای عملکردهای خاص یا بهینه‌سازی
اتصال مبدا دارایی مقصد موقت دارایی
امنیت مبتنی بر اجماع اصلی گاهی با امنیت مستقل یا اشتراکی

به‌عنوان مثال، در شبکه بیت‌کوین، بلاکچین بیت‌کوین نقش زنجیره مادر را ایفا می‌کند، در حالی که پروژه‌هایی مانند Liquid Network به‌عنوان سایدچین فعالیت می‌کنند.

آدام بک و تاریخچه ساید چین

ایده اولیه ساید چین در ارز دیجیتال برای نخستین بار در سال ۲۰۱۴ توسط دکتر آدام بک (Adam Back)، از چهره‌های شناخته‌شده در حوزه رمزنگاری و خالق الگوریتم Hashcash، مطرح شد. او به‌همراه گروهی از توسعه‌دهندگان شرکت Blockstream مقاله‌ای تحت عنوان “Enabling Blockchain Innovations with Pegged Sidechains” منتشر کرد که در آن، سایدچین‌ها به‌عنوان روشی برای اجرای نوآوری‌های بلاکچینی بدون نیاز به تغییرات در زنجیره اصلی پیشنهاد شدند.

ساید چین‌ چگونه کار می‌کند؟

برای درک عملکرد این سیستم، باید با ساختارهای فنی و عناصر کلیدی مانند مکانیزم پیوند دوطرفه (Two-way Peg)، قفل کردن دارایی‌ها، ضرب توکن و نقش قراردادهای هوشمند آشنا شد. این اجزا با همکاری یکدیگر، امکان تعامل ایمن و منسجم بین زنجیره اصلی و بلاکچین موازی را فراهم می‌کنند.

  • پیوند دوطرفه (Two-way Peg)

پیوند دوطرفه یکی از اساسی‌ترین عناصر در معماری ساید چین‌ها است. برخلاف تصور عموم، در این سیستم، دارایی‌ها به‌صورت مستقیم از زنجیره اصلی به سایدچین منتقل نمی‌شوند. در عوض، یک فرایند دو مرحله‌ای انجام می‌شود:

۱. قفل‌ کردن دارایی‌ها (Locking) در زنجیره مبدأ (Mainchain): کاربر مقدار مشخصی از دارایی (مثلاً ۱ BTC) را در یک قرارداد هوشمند در بلاکچین مادر قفل می‌کند.

۲. ضرب توکن (Minting) در زنجیره مقصد (Sidechain): پس از تأیید قفل شدن دارایی، معادل آن (مثلاً ۱ sBTC) در سایدچین ایجاد یا اصطلاحاً «ضرب» می‌شود.

۳. فرآیند معکوس (که به آن Peg-out گفته می‌شود): کاربر توکن معادل را در سایدچین می‌سوزاند (Burn) و سپس همان مقدار را از بلاکچین اصلی آزاد می‌کند.

📌 این روش، امنیت دارایی‌ها را حفظ می‌کند و از دو بار خرج کردن جلوگیری می‌کند.

  • نقش اعتبارسنج‌ها و مکانیزم‌های اجماع

هر ساید چین در ارز دیجیتال ممکن است مکانیزم اجماع اختصاصی خود را داشته باشد. برخلاف بلاکچین اصلی که ممکن است از PoW یا PoS استفاده کند، آن‌ها می‌توانند مکانیزم‌های سبک‌تر یا سفارشی‌سازی‌شده‌تری انتخاب کنند.

اعتبارسنج‌ها (Validators) در این سیستم وظیفه دارند:

  1. تراکنش‌ها را تأیید و بلاک‌ها را تولید کنند.
  2. وضعیت زنجیره را به‌روزرسانی کنند.
  3. با زنجیره اصلی ارتباط برقرار کنند (در برخی مدل‌ها).

بعضی از ساید چین‌ها مانند Polygon PoS یا xDai از گروهی اعتبارسنج انتخاب‌شده استفاده می‌کنند که بر همگام‌سازی دوره‌ای با بلاکچین مادر نیز نظارت دارند. بسته به معماری، برخی ساید چین‌ها اعتبارسنج‌های مشترک با زنجیره اصلی دارند، در حالی‌که برخی دیگر کاملاً مستقل عمل می‌کنند.

بیشتر بخوانید: ۰تا ۱۰۰ اصطلاحات رایج ارز دیجیتال که باید بدانید!

  • قراردادهای هوشمند و پل‌های بلاکچین

اسمارت کانترکت‌ها نقش ستون فقرات در فرآیند پیوند دوطرفه را ایفا می‌کنند. این قراردادها دارایی‌ها را در زنجیره اصلی قفل می‌کنند، سپس شرایط ضرب توکن در سایدچین را بررسی می‌کنند و در نهایت امنیت فرآیند انتقال را تضمین می‌کنند، بدون نیاز به اعتماد به شخص ثالث.

از سوی دیگر، پل‌های بلاکچین (Blockchain Bridges) مانند Hop، Wormhole یا Allbridge بسترهایی هستند که ارتباط میان زنجیره‌ها را فراهم می‌سازند. این پل‌ها می‌توانند بین دو یا چند بلاکچین موازی و یک زنجیره اصلی ارتباط ایجاد کنند و با بهره‌گیری از اعتبارسنج‌های واسطه یا الگوریتم‌های رمزنگاری‌شده، انتقال دارایی‌ها را ایمن و سریع کنند.

فرض کنید می‌خواهید ۵۰ توکن ETH را از شبکه اتریوم به ساید چین Polygon منتقل کنید. ابتدا ۵۰ ETH در قرارداد هوشمند در شبکه اتریوم قفل می‌شود. سپس قرارداد، قفل شدن دارایی را گزارش می‌دهد و پل بلاکچین (Bridge) این گزارش را تأیید کرده و ۵۰ توکن معادل (مثلاً WETH یا MATIC-WETH) در شبکه Polygon برای شما ضرب می‌کند؛ هنگام بازگشت، این ۵۰ توکن سوزانده می‌شود و قرارداد اجازه می‌دهد ETHهای اصلی از قفل خارج شوند.

ساید چین چگونه کار می‌کند؟

مزایای ساید چین‌ها در اکوسیستم کریپتو

زنجیره‌های جانبی می‌توانند نه‌تنها بهبود عملکرد بلاکچین‌های اصلی را ممکن کنند، بلکه فضای مناسبی برای نوآوری در بلاکچین نیز فراهم سازند. از جمله مزایای ساید چین می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

۱. افزایش مقیاس‌پذیری بلاکچین و سرعت تراکنش‌ها

یکی از مهم‌ترین مزایای ساید چین در ارز دیجیتال، بهبود چشمگیر در مقیاس‌پذیری است. با اجرای تراکنش‌ها و قراردادهای هوشمند در آن‌ها، بار پردازشی از زنجیره اصلی برداشته می‌شود و تعداد تراکنش‌هایی که در ثانیه پردازش می‌شوند (Throughput) افزایش می‌یابد که در نتیجه، تأیید تراکنش‌ها سریع‌تر انجام می‌شود.

۲. بستری امن برای آزمایش و نوآوری

این فناوری، محیطی ایزوله و امن برای آزمایش نوآوری‌ها فراهم می‌کنند، بدون اینکه پایداری زنجیره اصلی به خطر بیفتد. این زنجیره‌ها به توسعه‌دهندگان اجازه می‌دهند تا نسخه‌های جدید dAppها یا الگوریتم‌های اجماع را در مقیاسی کوچک آزمایش کنند. برای مثال، برخی قابلیت‌های Ethereum 2.0 پیش از اجرا در زنجیره اصلی، ابتدا در ساید چین‌ها بررسی شده‌اند.

۳. افزایش انعطاف‌پذیری و کاربردهای اختصاصی

هر زنجیره جانبی می‌تواند با اهداف خاصی طراحی و پیکربندی شود؛ این یعنی توسعه‌دهندگان می‌توانند ساید چین‌هایی با قابلیت‌ها و مقررات خاص ایجاد کنند که کاملاً متناسب با نیازهای یک پروژه خاص باشند:

نوع ساید چین کاربرد
مالی (DeFi) اجرای صرافی غیرمتمرکز، وام‌دهی، استیبل‌کوین
بازی توکن‌های درون‌بازی، بازارهای NFT
حریم خصوصی تراکنش‌های ناشناس و حفاظت از داده‌ها
لجستیک رهگیری کالا در زنجیره تأمین

۴. کاهش هزینه‌های عملیاتی برای کاربران نهایی

از دیگر مزایای ساید چین این است که با انتقال بسیاری از تراکنش‌ها به زنجیره جانبی، فشار روی شبکه اصلی کاهش یافته و در نتیجه، کارمزدها به‌طور چشمگیری کم می‌شود. این موضوع تجربه کاربری را بهبود می‌دهد و استفاده از اپ‌های Web3، به‌ویژه برای کاربران تازه‌وارد، ساده‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر می‌شود. نمونه‌اش Polygon PoS و Arbitrum Nova هستند که در شبکه اتریوم تا ۹۰٪ کاهش هزینه را ممکن کرده‌اند.

معایب ساید چین

اگرچه زنجیره‌های جانبی نویددهنده بهبود عملکرد بلاکچین هستند، اما این فناوری بدون چالش‌ها و ریسک‌ها نیست. از ریسک‌های امنیتی گرفته تا پیچیدگی فنی و تعامل‌پذیری محدود، مجموعه‌ای از معایب ساید چین‌ها می‌تواند مانع از پذیرش گسترده یا اجرای بدون مشکل آن‌ها در اکوسیستم کریپتو شود.

۱. ریسک‌های امنیتی ذاتی

یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها در استفاده از بلاکچین موازی، امنیت آن است. برخلاف تصور، زنجیره‌های جانبی از لحاظ امنیتی به‌طور کامل به زنجیره اصلی وابسته نیستند. در واقع، بلاکچین‌های موازی معمولاً مکانیزم اجماع و زیرساخت امنیتی مستقل دارند و در صورت وجود باگ در قراردادهای هوشمند یا پل‌های ارتباطی (Bridges)، دارایی کاربران ممکن است در معرض خطر قرار گیرد.

📌 مثال واقعی:
در سال ۲۰۲۲، پل Ronin که میان زنجیره اصلی اتریوم و ساید چین بازی Axie Infinity فعالیت می‌کرد، مورد حمله قرار گرفت و حدود ۶۲۰ میلیون دلار از دارایی کاربران به سرقت رفت. این حمله به‌دلیل ضعف در زیرساخت‌های امنیتی و تمرکز زیاد در مدیریت پل رخ داد.

۲. چالش‌های تمرکززدایی

یکی از ارزش‌های بنیادین بلاکچین، تمرکززدایی است؛ اما بسیاری از بلاکچین‌های موازی در عمل، این اصل را به‌طور کامل حفظ نمی‌کنند که دلایل آن می‌تواند استفاده از تعداد محدودی اعتبارسنج (Validator) و وابستگی به شرکت‌های خاص یا تیم‌های توسعه‌دهنده مشخص باشد.

برای مثال، برخی ساید چین‌ها با کمتر از ۱۰ اعتبارسنج فعالیت می‌کنند، در حالی‌که بلاکچین‌هایی مانند اتریوم یا بیت‌کوین از هزاران نود فعال بهره می‌برند. این موضوع می‌تواند بلاکچین موازی را در برابر سانسور، خرابکاری یا تصمیم‌گیری متمرکز آسیب‌پذیر کند.

۳. پیچیدگی و هزینه‌های بالای راه‌اندازی

راه‌اندازی و حفظ یک ساید چین در ارز دیجیتال نیازمند دانش فنی بالا برای طراحی معماری مناسب، هزینه‌ بالا توسعه و زیرساخت برای اجرای نودها، اعتبارسنج‌ها و پل‌های ارتباطی و  تست و نگهداری مداوم برای جلوگیری از بروز خطاهای سیستمی یا نقص‌های امنیتی است.

برای بسیاری از پروژه‌های کوچک یا متوسط، پیچیدگی زنجیره جانبی و هزینه‌های مربوط به آن می‌تواند مانعی جدی برای استفاده باشد.

۴. چالش‌های تعامل‌پذیری و احتمال گسستگی

یکی دیگر از چالش‌های مهم، موضوع Interaction (تعامل‌پذیری) و Fragmentation (گسستگی) است. به این صورت ‌که:

  • انتقال دارایی‌ها بین سایدچین‌ها و زنجیره اصلی اغلب فرآیندی پیچیده و کند است.
  • نبود استاندارد یکپارچه در میان زنجیره‌های جانبی مختلف، می‌تواند اکوسیستم را پاره‌پاره و ناسازگار کند.
  • برخی dAppها یا کیف‌پول‌ها ممکن است فقط از یک یا چند ساید چین خاص پشتیبانی کنند، که این موضوع تجربه کاربری را دشوار و پراکنده می‌سازد.

📌 نتیجه این گسستگی، کاهش قابلیت همکاری میان پروژه‌ها و محدود شدن جریان آزاد اطلاعات و سرمایه است؛ بر خلاف چشم‌انداز اولیه Web3.

بلاکچین موازی

ساید چین در مقایسه با سایر راه‌حل‌های مقیاس‌پذیری

افزایش مقیاس‌پذیری بلاکچین چالشی مهم است که با روش‌هایی مانند بلاکچین موازی، راه‌حل‌های لایه دوم (رول‌آپ‌ها و کانال‌های وضعیت) و فورک‌های بلاکچین دنبال می‌شود. در این بخش تفاوت‌ها و مزایا و معایب این روش‌ها به‌ویژه رول‌آپ، کانال وضعیت، هاردفورک و شاردینگ بررسی می‌شود.

  • ساید چین در مقابل فورک‌های بلاکچین

در حالی‌که ساید چین‌ها به‌عنوان زنجیره‌هایی مستقل طراحی می‌شوند که از طریق «پل دوطرفه» با بلاکچین مادر در تعامل هستند، فورک‌ها مانند بیت‌کوین کش یا اتریوم کلاسیک، نسخه‌هایی جداشده از بلاکچین اصلی هستند که دیگر تعاملی با آن ندارند. بنابراین:

سایدچین: مکمل بلاکچین مادر، با امکان تعامل دائمی.

فورک: جدایی کامل و اغلب به‌دلیل اختلافات بنیادی در جامعه توسعه‌دهندگان.

  • ساید چین به عنوان یک راه‌حل لایه ۲

در جامعه بلاکچین، بحث‌هایی پیرامون اینکه آیا ساید چین‌ها را می‌توان «لایه دوم» محسوب کرد یا نه، همچنان ادامه دارد. برخلاف رول‌آپ‌ها که وابسته به امنیت زنجیره اصلی هستند، ساید چین‌ها امنیت خود را دارند. با این حال، هر دو برای افزایش مقیاس‌پذیری طراحی شده‌اند.

معیار سایدچین راه‌حل‌های لایه ۲ (رول‌آپ‌ها) کانال‌های وضعیت (State Channels)
هدف اصلی مقیاس‌پذیری + ویژگی‌های جدید کاهش کارمزد + بهبود سرعت تراکنش سریع و کم‌هزینه
استقلال بله (با اجماع و امنیت خاص خود) خیر (وابسته به امنیت زنجیره اصلی) آفلاین – فقط وضعیت نهایی ثبت می‌شود
پیوند به زنجیره پل دوطرفه قراردادهای هوشمند داخلی ثبت وضعیت ابتدایی و نهایی
کاربرد رایج DeFi، بازی، Web3، آزمایش پروتکل‌ها تراکنش‌های عمومی، سادگی اجرای dApp پرداخت‌های مکرر (میکروپرداخت)
نمونه‌ها Liquid، Rootstock، Polygon Arbitrum، Optimism Lightning Network
  • تفاوت با راه‌حل‌های On-chain (مانند شاردینگ)

برخلاف ساید چین‌ها که مستقل از زنجیره اصلی عمل می‌کنند، شاردینگ یک راهکار درون‌زنجیره‌ای (On-chain) است که با تقسیم داده‌ها و تراکنش‌ها بین بخش‌های مختلف زنجیره، باعث افزایش موازی‌سازی و توان عملیاتی می‌شود. یعنی شاردینگ امنیت را به اشتراک می‌گذارد اما بلاکچین موازی امنیت خود را مدیریت می‌کند.

توجه: شاردینگ هنوز به‌صورت کامل در اکثر شبکه‌های اصلی پیاده‌سازی نشده و بیشتر در مرحله تحقیق یا تست است.

پروژه‌های شاخصی که از ساید چین استفاده می‌کنند

در ادامه به بررسی چند نمونه‌ی برجسته از پروژه‌های ساید چین می‌پردازیم که هر یک با رویکردی متفاوت، قابلیت‌های منحصر‌به‌فردی را ارائه کرده‌اند.

روت‌استاک (Rootstock – RSK)

  • شبکه بیت‌کوین + قرارداد هوشمند: RSK اولین زنجیره جانبی مبتنی بر بیت‌کوین است که امکان اجرای قراردادهای هوشمند و توسعه dApp را به اکوسیستم BTC می‌آورد.
  • Smart Bitcoin (SBTC): برای انتقال دارایی، کاربران BTC خود را قفل و معادل آن SBTC در RSK ضرب می‌کنند.
  • وام‌دهی/قرض‌گیری بیت‌کوین: با استفاده از پروتکل‌های DeFi روی RSK، امکان وام‌دهی و وام‌گیری بیت‌کوین با بهره‌ای رقابتی وجود دارد.

لیکوئید نتورک (Liquid Network)

  • تمرکز بر محرمانگی و سرعت: Liquid ساید چینی برای بیت‌کوین است که تراکنش‌های برون‌زنجیره‌ای را با تأیید سریع و حفظ حریم خصوصی انجام می‌دهد.
  • سبد دارایی (LBTC): دارایی‌های بیت‌کوین قفل‌شده معادل LBTC ضرب شده و در معاملات بین صرافی‌ها و معامله‌گران به‌کار می‌رود.
  • مدل حاکمیتی فدراسیون: گروهی از سرورهای معتبر (Federation) امنیت شبکه را تضمین می‌کنند و تصمیم‌گیری‌ها به‌صورت مشترک انجام می‌شود.

لیکوئید نتورک

پالیگان (Polygon)

  • راه‌حل لایه ۲ برای اتریوم: Polygon با چارچوب ساید چین و سازگاری کامل با EVM، تراکنش‌های سریع و کم‌کارمزد را برای dApp‌های اتریوم فراهم می‌کند.
  • مکانیزم PoS: با اجماع Proof of Stake، امنیت و سرعت پردازش در کنار هزینه پایین گس حفظ می‌شود.
  • زیبایی تجربه کاربری: هزاران پروژه‌ی DeFi و بازی‌های Web3 از توان عملیاتی بالا و هزینه‌های زیر یک دلار بهره می‌برند.

پلاسما (Plasma)

  • چارچوب سلسله‌مراتبی: Plasma مجموعه‌ای از Childchain‌ها را روی اتریوم ایجاد می‌کند تا تراکنش‌ها و داده‌ها را موازی اجرا کرده و سپس وضعیت نهایی را به Mainchain بازگرداند.
  • بهینه‌سازی مقیاس‌پذیری بلاکچین: با کاهش بار روی زنجیره‌ی اصلی، توان عملیاتی کلی شبکه به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد.

آردور (Ardor)

  • معماری زنجیره مادر-فرزند: Ardor با طراحی Parent–Child Chains، اجازه می‌دهد زنجیره‌های فرزند (Child Chains) امنیت و داده‌های خود را از زنجیره مادر به ارث ببرند.
  • کاربردهای متنوع: هر کدام از این زنجیره فرزند می‌توانند برای پروژه‌های مختلف DeFi، بازی یا مدیریت زنجیره تأمین ستون فقرات باشند.

لوم نتورک (Loom Network)

  • پلتفرم چند-زنجیره‌ای برای dApp: در Loom، هر dApp یک ساید چین مستقل با مکانیزم‌های PoA یا Delegated PoS دارد.
  • تبادل بین چند ارز: توسعه‌دهندگان می‌توانند بازی‌ها یا برنامه‌هایی بسازند که به‌صورت خودکار بین توکن‌های مختلف انتقال ارزش انجام دهند.

نتیجه‌گیری

نگاهی به آینده نشان می‌دهد که ساید چین‌ها فراتر از یک راهکار موقتی برای رفع محدودیت‌های فعلی بلاکچین‌ها هستند؛ آن‌ها به ستون‌های اصلی توسعه فناوری دفترکل توزیع‌شده تبدیل خواهند شد. با پیشرفت فناوری و بهبود پل‌های ارتباطی بین زنجیره‌ای، ساید چین‌ها می‌توانند اکوسیستم بلاکچین را به شبکه‌ای جهانی، پویا و به‌هم‌پیوسته تبدیل کنند که در آن امنیت، مقیاس‌پذیری و انعطاف‌پذیری به بالاترین سطح خود می‌رسد. این تحولات، زمینه‌ساز ظهور نسل جدیدی از برنامه‌های غیرمتمرکز و اقتصاد دیجیتال در بستر Web3 خواهند بود و پذیرش گسترده‌تر فناوری بلاکچین را تسهیل خواهند کرد.

سوالات متداول

ساید چین چیست؟

یک بلاکچین مستقل است که به موازات زنجیره اصلی فعالیت می‌کند و از طریق یک پیوند دوطرفه به آن متصل است تا قابلیت‌هایی مانند مقیاس‌پذیری، سرعت بیشتر و امکانات جدید را فراهم کند.

ساید چین چگونه به مقیاس‌پذیری بلاکچین کمک می‌کند؟

با انتقال تراکنش‌ها و پردازش‌ها به یک زنجیره جداگانه، ترافیک شبکه اصلی را کاهش می‌دهد. این کار باعث افزایش سرعت تأیید تراکنش‌ها و کاهش چشمگیر هزینه‌ها می‌شود.

آیا ساید چین‌ها همان راه‌حل‌های لایه دوم هستند؟

خیر، آن‌ها اگرچه عملکردی مشابه لایه ۲ دارند، اما از نظر فنی متفاوت‌اند. زنجیره‌های جانبی معمولاً مکانیزم اجماع و امنیت مستقل دارند، در حالی که راه‌حل‌هایی مثل رول‌آپ‌ها، به امنیت زنجیره اصلی متکی‌اند.

تفاوت ساید چین با فورک بلاکچین چیست؟

فورک‌ها یک زنجیره جدید و مستقل ایجاد می‌کنند، مانند بیت‌کوین کش؛ اما سایدچین‌ها به‌جای جایگزینی، در کنار زنجیره اصلی فعالیت کرده و با آن تعامل دارند.

امنیت ساید چین چگونه تأمین می‌شود؟

زنجیره‌های موازی دارای اعتبارسنج‌ها و الگوریتم اجماع مخصوص خود هستند و امنیت آن‌ها مستقل از زنجیره اصلی است. در صورت بروز حمله، فقط سایدچین در معرض خطر قرار می‌گیرد، نه بلاکچین مادر.

دارایی‌ها چگونه بین ساید چین و زنجیره اصلی منتقل می‌شوند؟

از طریق پیوند دوطرفه (Two-Way Peg). دارایی ابتدا در زنجیره اصلی قفل می‌شود و نسخه‌ای معادل در سایدچین ایجاد می‌گردد. برای بازگشت، نسخه سایدچین سوزانده شده و دارایی اصلی آزاد می‌شود.

میانگین امتیازات ۰ / ۵. تعداد رای: ۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن